درباره ی هنر ، میتوان گفت که به نوعی معنا بخشیدن به اجزایی بی معناست. مثلا در مورد نقاشی ، چند رنگ ، با مهارت شخص تبدیل به یک معنا و مفهوم و تصویر می شود. یا در خصوص موسیقی که عالی ترین هنر بشری به شمار می رود ، مهار امواج صوتی برای ساختن آهنگی است که مغز ما آن را درک می کند. همه ی اینها به نوعی برنامه نویسی به شمار می روند. برنامه ای که بر اساس دستورالعملی خاص پیاده سازی می شوند. اما اوج هنر آفرینش بشری زمانی متبلور شد که پا به دنیای سیلیکون گذاشتیم و توانستیم برای ترانزیستورها برنامه بنویسیم. به این ترتیب از عناصر و به وسیله جریان الکترکی ، محصولاتی را به وجود آوردیم که دنیای امروز ما بدون آنها غیرقابل تصور است. به مروز این پیشرفت به زبان های برنامه نویسی متفاوت با اهداف مختلف کشیده شد. یادم می آید چند سال قبل درباره ی فناوری ای مطالعه می کردم که صحبت از ویرایش ژن ها می کرد. اینکه به وسیله ی تکنیکی به نام کریسپر ، یک پروتئین مشخص که در باکتری ها نقش نفوذی را ایفاد می کند را وارد ژن مورد نظر می کنند ، تا قطعه ای از ژن را برش داده و قطعه کد مورد نظر خود را وارد آن توالی بسازند. از همان موقع تا امروز ، شیفته ی این روش هستم و به نظرم می آید که انقلاب بعدی ، انقلاب ویرایش ژن خواهد بود. چرا که با خودش قدرت و هدف های بزرگی را به همراه دارد. بسیاری از بیماری هایی که امروزه برای آنها درمانی نداریم ، درمان می شوند ، نقص های مادرزادی معنای خود را از دست می دهند و همچنین میتوانیم به سطوح بالاتری از ایمنی و توانایی دست پیدا کنیم. اگرچه مانند هر فن آوری ای ، روی بد هم می تواند داشته باشد ، اما احتمالا اگر روزی روزگاری به بدی های جریان الکتریسیته هم بیش از حد بها می دادیم ، امروز در تاریکی غارهای مان مشغول خاراندن شپش ها بودیم. برنامه نویسی سلولی ، میتواند یک روز الزاما از لابراتوارهای مجهز و پیشرفته ، به کامپیوترهای خانگی راه بیابد و هر کس بتواند ، به جای اینکه یک اپ شخصی سازی شده بسازد ، یک ارگانیزم شخصی بیافریند. البته نه به این سادگی ها خواهد بود و نه به آن فراوانی که فکر کنیم جهان مملو از زامبی های بی سر و ته می شود ، اما میتواند یک فضا و پلتفرمی برای عرضه ی سلول های برنامه نویسی شده وجود داشته باشد که تلاش کنیم تا از محدودیت های طبیعت ، از جمله صرف زمان بسیار و استفاده زا روش آزمون و خطا ، عبور کرده و طبیعت را به مراحل بالاتر ارتقا دهیم. همین حالا هم من فکر میکنم ما با خلق کامپیوتر ، در کنار مادر طبیعت ، مسیر آفرینش را میپیماییم و اگرچه هم چنان یک تک سلولی ، بی نهایت بار پیشرفته تر از پیشرفته ترین سطح تکنولوژیکی ماست ، اما این گزاره تا ابد درست نخواهد بود و مانند موسیقی که انسان قطعا از طبیعت بسیار فراتر رفته است ، در برنامه نویسی سلولی ، میتوانیم به سطوح کاملا متفاوتی از موجودات دست پیدا کنیم. مطمئنم که بیش از آنکه امیدوار کننده باشد ، ترسناک است ، اما این صرفا به این خاطر است که ما قبل از اینکه به چیزی در دنیای واقعی دست پیدا کنیم ، در دنیای تخیل به آن می پردازیم و از آن جا که هالیوود عرصه ی عرضه ی تخیلات ما بر پرده ی نمایش است ، همه چیز ترسناک به نظر می آید ، حال آنکه مادر طبیعت هم در خلال این میلیاردها سال ، سناریوهای ترسناک فراوانی را پیش رو داشته است ، اما در نهایت امروز ما روی زمین ، زندگی انسانی زیبای مان را در اختیار داریم که درباره ی ویرایش سلولی و برنامه نویسی موجودات زنده حرف بزنیم.
