اگرچه بسیار عادی به نظر می رسد که یک نفر انسان ، مشغول نوشتن این متن باشد ، اما برای به وقوع پیوستن این امر ، بی شمار رخداد غیرمحتمل و بعید ، دست در دست یکدیگر داده تا امروز و در این لحظه یک نفر انسان به صورت بسیار عادی مشغول نوشتن این متن باشد! این احتمالات بعید ، از کره ی زمین زیست پذیر ، تا تکامل جانداران و نیز ، بقای گونه ی هوشمند انسان و جنگ کروموزوم های پدری برای لقاح با تخمک مادری گرفته تا کشف الکتریسیته و ترانزیستور و ساخت نرم افزار تایپ و هم چنین انگیزه های فردی و دلایل شخصی ام برای بیان این مطالب ، که هریک خود بی شمار زمینه و احتمال دیگر را پدید آورده اند ، جزء به جزء در این زمان و مکان برای این اتفاق اثرگذار بوده اند. این مسئله درمورد همه چیز ، در همه جا و هر زمان صادق است و همواره مجموع احتمالات بعید یا پیش بینی پذیر ، مسیری را تا نقطه ی مورد نظر ترسیم می کنند. البته همیشه به صورت خطی و متوالی نبوده و مسائل در امتداد یکدیگر قرار ندارند ، بلکه میتوان گفت ، برآیند رخ دادها نتیجه را در زمان و مکان مشخص رقم می زند. در ضمن میزان و شدت و گاهی نوسان یک مسئله ، در پدید آمدن نتیجه نقشی تعیین کننده دارد ، به طوری که زندگی بر روی زمین ، انسان بودن ، کامپیوتر و عواملی از این دست ، علی رغم بدیهی بودن ِ تاثیر هریک از این عوامل حیاتی در پروسه ی انجام کار ، مجموعا درصد ناچیزی از تاثیرگذاری را نسبت به دلایل و انگیزه های من برای نوشتن این متن را شامل می شوند. آن عوامل ، جملگی زمینه ساز هستند و هر یک امکان این احتمال را فراهم می آورند ، اما به طور خاص و در این لحظه ، اراده ی من برای این کار که محصول پردازشهای قبلی مبتنی بر انگیزه و دلایلم است ، سهم عمده ای در اجرای این کار و وقوع این لحظه را دارا می باشد. اراده ای که با درنظر گرفتن یک مختصات ویژه به نام هدف ، با اتخاذ تصمیماتی در میان مجموعه ی احتمالات ، نقشه ی رسیدن به آن نقطه از نقطه ی اکنون را ترسیم می نماید. هرچقدر داده های موجودی که در اختیار دارم بیشتر باشد ، میتوانم در این نقشه مایل استون ها و چک پوینت های بیشتری را مشخص کرده و راه رسیدن به مقصد را با وضوح بالاتری ترسیم نمایم. در مورد نوشتن این متن ، هدفم برای ارائه ی مفاهیم ذهنی و تجربی شخصی ام در قالب یک پروپوزال ، مختصاتی با داده های پراکنده و مبهم در اختیارم قرار می دهد که رسیدن به نقطه ی مقصد را برایم پیش بینی ناپذیر می نماید ، با این حال تلاشم را میکنم.
هر موجود انسانی حامل مجموعه ای از کدهای ژنتیکی نگاشته شده ای است که در دو سلول ابتدایی پدری و مادری اش موجود است و در ترکیبی منحصر به فرد ، مجموعه ی دستورالعملهای زیستی او را می سازد. نوزاد انسانی که در گذشته به عنوان یک لوح سفید از آن یاد می شد ، امروزه مجموعه ای با داده های بیشمار و منحصر به خویشتن است که بسیاری از آنچه در طول زندگی اش به وقوع میپیوندد ، ارتباط مستقیم با همان داده های ابتدایی را دارد. در خصوص سایر جانداران ، این داده های ابتدایی ، در موارد بسیار ، همه ی آن چیزی را تشکیل می دهند که آن جاندار در طول زندگی اش خواهد بود و خواهد کرد و خواهد شد. این نسبت در خصوص انواع جانداران متفاوت بوده و مسیر یادگیری و رشد ، میتواند بر روند زندگی جانداران تاثیر به سزایی داشته باشد ، با این حال این مسئله در خصوص انسان بسیار متفاوت است ، به طوری که عوامل بی شماری در زندگی اش میتواند تاثیر گذار باشد. این مسئله با قدرت تصمیم گیری و انتخاب و اختیار انسان ارتباط مستقیم دارد ، به طوری که میتواند بر بنیادی ترین کدهای ژنتیکی نیز غلبه کند.
بقا و تکثیر ، اساسی ترین کدهای زیستی هر موجود زنده ای به شمار می رود و به نظر می آید که هر دو در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا می کنند. حیات ، خواستار بقا ، ادامه و تداوم نوع خود می باشد و در غالب یک سلول که کوچکترین واحد مستقل زیستی به شمار می رود ، به صورت تقسیم و تکثیر از ابتدای زندگی بر روی زمین وجود داشته است. عناصر آلی در کنار یکدیگر ، مکانیزم های حیات کربنی را طراحی و تدوین کرده اند و به مرور و بر اساس تبدیل و مصرف انرژی ، در انواع مختلف ، زندگی تحقق یافته است. تنوع زیستی ، روشهای مختلفی است که بقا و تکثیر از راه آزمون و خطا به کار گرفته شده اند و هر یک مسیری در جهت حفظ کدهای ژنتیکی یک گونه و نوع حرکت میکنند. این تنوع که از یک تک یاخته تا موجودات هوشمند را دربر می گیرد ، مشتمل بر سلسله مراتبی از انواع کدهاست که هر دسته و گروهی ازین دستورالعمل ها ، فرآیند و پروسه ی زندگی را ترجمه و تفسیر می کنند. محیط زندگی و شرایط زیستی هر جاندار ، هم زیستی و تطابقی را موجب می شود که در جستجوی برقراری تعادل در راستای ابقای کدهای زیستی به کار می رود. اگرچه در خصوص برخی از جانداران این تعادل برای میلیونها سال برقرار بوده به طوری که کمترین تغییری در نسلهای آن پدید آمده است ، اما برای اکثر جانداران ، همه چیز به صورت امن و امان پیش نرفته و موجودات خواسته و ناخواسته ، در پی تغییر و تطبیق دوباره ، به مرور زمان و در پس شرایط مختلف ، آزمون و خطاهای ژنتیکی را پشت سر گذاشته و انواع مختلفی از حیات را پدید آورده اند. در روند زیست شناختی تکامل جانداران که از مسیر حرکت از یک تک یاخته تا موجودات هوشمند امروزی مانند انسان را شامل می شود ، میتوان با در نظر گرفتن شرایط محیطی و زیستی ، تلاش برای برقراری تعادل حیات و تطبیق با شرایط محیطی و محاطی را مشاهده نمود. هرچند پیچیدگی های حیات را نمیتوان با یکی دو بند و تبصره مورد بررسی دقیق قرار داد ، اما با درنظر گرفتن قوانین زیستی مبتنی بر بقا و تکثیر ، میتوان علت بسیاری از تغییرات را توضیح داد و اساسا تکامل ، در خصوص سازگاری با محیط و اخیرا سازگاری محیط با موجود زنده محسوب می شود. به بیان دیگر ، رشد را میتوان ، پیش روی طبیعت در جهت تنوع زیستی برای تضمین حیات در غالب بقا و تکثیر به شمار آورد.
انسان امروزی با انسان چند هزارسال پیش تفاوت های اساسی داشته است ، اگرچه تا آنجا که میدانیم ، از نظر نوع و گونه و حتی کدهای ژنتیکی ، تا دست کم یکصدهزار سال پیش ، نسبتا دست نخورده مانده ایم ، اما تکامل را از طریق دیگری و حیات را از روشی متفاوت در پیش گرفته ایم. پس از در اختیار گرفتن نیروهای طبیعت و غلبه بر ضعفهای زیستی – جانوری مان که محصول ساخت ابزار و کشاورزی می باشند ، ما در خودمان تغییراتی به وجود آوردیم که جوامع ، تمدن و فرهنگ ها را پایه ریزی نمود. ما با آن مغز بزرگ و پتانسیل برقراری ارتباط با جهان اطراف ، به جای تلاش برای برقراری تعادلهای زیستی حداقلی ، شامل تهیه ی خوراک و سرپناه و فرار از مرگ ، درنگ کرده و تنوعی در نحوه ی زندگی را تجربه کردیم. اگرچه هم چنان اساسی ترین مسئله ی زیستی ، بقا و تکثیر به شمار می رود ، اما این تنها مسئله ی بشر امروزی نیست و او در حال خلق جهانی است که هرگز بدون او امکان وجود نداشته است. ما هم چنان زاده ی حیات کربنی هستیم و محکوم به رعایت همه ی قوانین زیستی حاکم در زمین ، اما دستگاه های پیچیده ای برای سازگاری در شرایط زیستی سایر سیارات و فضاهای زیستی طراحی کرده ایم که هم اینک مشغول به کارند. آنچه بشر در طول ده ها هزار سال به انجام رسانید ، در برابر آنچه در طی 200 سال گذشته و پس از کشف الکتریسیته و گستردگی صنایع اتفاق افتاد ، بسیار حرکت ناچیزی به شمار می رود. اگرچه بنیادهای رشد امروزی انسان ، به قدمهای آهسته ی او در هزاران و صدها سال پیش بازمیگردد ، اما درست مانند یک تنوع زیستی به جا و تطبیق پذیر طبیعی ، کشف الکتریسیته و محصولات پس از آن ، دنیایی از پیشرفت و تکامل فراروی ما نهاد که احتمالا برای هیچ موجود زنده ی دیگری قابل تصور هم نیست. شاید اینطور به نظر بیاید که این مسئله ارتباطی با تکامل طبیعی ندارد ، اما همه ی ما خوب میدانیم که جهان بدون الکتریسیته که نه ، بدون کامپیوتر هم نه ، بدون اینترنت هم نه ، شاید جهان بدون شبکه های اجتماعی هم حتی برای بسیاری از انسان ها قابل تصور نیست ، هرچند نه به اندازه ای عواملی که بقا را تحت تاثیر قرار میگذارد ، اما قطعا کیفیت زیستی و سازگاری با زندگی را کاملا تحت کنترل قرار داده است. به بیان دیگر ، تکامل ، در زندگی انسان ها ، تکامل پیدا کرده است و امروزه ما هوش های مصنوعی طراحی کرده ایم که اگر نه به تنوع سطح هوشمندی یک انسان ، اما به صورت موردی ، حتی فراتر از آن حرکت کرده اند. هر گامی که برداشته ایم ، ما را مجهز تر از پیش نموده است و بنابراین سرعت حرکت انسان ، به صورت تصاعدی روز به روز در حال افزایش است به طوری که سبک زندگی در طول چند دهه ی گذشته به طور کامل دستخوش دگرگونی شده است. امروزه ما انسانهایی هستیم که علی رغم پذیرا بودن کدهای ژنتیکی طبیعی مان ، کدهای زیستی منحصر به خودمان را نیز خلق کرده ایم و بر اساس آن عمل میکنیم و تکنولوژی ابزارهایی در اختیارمان قرار داده است که میتوانیم آنچه قبلا محصول تصادف و طبیعت کور به شمار می رفت را دستکاری کرده و تغییر دهیم. امروزه برای بسیاری از بیماری های ژنتیکی درمان داریم و میتوانیم ضعفها و اختلالات کدهای ژنتیکی را در هفته های اولیه ی تشکیل جنین اصلاح نمائیم. جنسیت فرزند و حتی رنگ چشمان او را تعیین کنیم و این همه به لطف تکامل تکنولوژیکی ما به دست آمده است ، حال آنکه گونه های دیگر جانوری ، علی رغم تمام پیچیدگی های زیستی خود ، کاملا برده و مطیع طبیعت به شمار می روند. علی رغم اینکه ما خودمان نوعی از کدهای زیستی به شمار می رویم ، اما درحال تکثیر کدهای زیستی ای هستیم که پیش از این در طبیعت موجود نبوده است. ما در حال فراتر رفتن از زندگی بر روی کره ی زمین هستیم و اقلیم های دیگری را جستجو میکنیم و همانطور که طبیعت پیرامون مان الهام بخش بسیاری از اختراعات و پیشرفتهای بشری بوده ، این تغییرات بنیادی ، احتمالا میتواند منجر به بروز جهش های تکاملی بیشتری گردد. تقریبا همه ی پدرها و مادرهای امروزی بر این باورند که فرزاندانشان نسبت به فرزندان نسلهای قبل که خودشان از آن جمله بوده اند ، باهوش تر اند و دلیل آن ، برخورداری از امکانات تکنولوژیکی امروز است و با حفظ این روند ، نسلهای آینده ی بشر احتمالا سطح هوش و امکاناتی فراتر از تصور ما خواهند داشت. به علت محدودیت منابع و امکانات زیستی ، این مسئله الزاما به نفع همه ی بشریت نخواهد بود ، اما در طبیعت نیز تکامل ، بر بنیاد اصل بقا و تکثیر ، همواره به نفع حیات نبوده و بسیاری از گونه ها و انواع ، به دلایل مختلف از میان رفته اند ، نکته در اینجاست که برای بشر ، اگرچه ممکن است این پیشرفت ها ، منجر به بروز گسل های عمیق میان فرهنگی و اجتماعی گردد ، اما محصول این جنگ ها ، احتمالا پیشرفت ها و برتری های تکنولوژیکی خواهد بود که ممکن است در اختیار یک گروه خاص قرار گیرد.
امروزه کره ی زمین و محیط زیست ، تاثیر بسیار زیادی از فعالیتهای ما گرفته است ، که به گواه بسیاری از دانشمندان ، این تاثیرات مخرب بوده و منابع ما را تهدید می کند. من بر این باور نیستم که رشد و پیشرفت ، میتواند هر نوع رفتاری را توجیه کند ، اما نمیتوانم آسمان آبی و جنگلهای انبوه را در قبال ایستا بودن و درجا زدن بپذیرم ، بلکه تعامل این هر دو را توامان و در کنار یکدیگر ممکن میبینم. همانگونه که ازدیاد رشد جمعیت ، خواسته و ناخواسته به نفع جامعه ای خاص و به ضرر دیگر جوامع خواهد بود. میتوان آرمان شهری را تصور کرد که در آن همه ی حیوانات جنگل به خوبی و خوشی در کنار انسانهای متمدن به زندگی خود ادامه می دهند و شهرها ، بدون آلایندگی خاصی از جو زمین محافظت می نمایند و منابع ، به طور نسبی نسل به نسل باقی می ماند ، اما به نظر نمی آید که طبیعت نیز ، خود را این چنین بارآورده باشد و در بسیاری از موارد ، برخوردهای کهکشانی ، آتش فشان ها و سیل و سونامی ها ، راه را برای بعدی ها و تکامل باز کرده اند ، به طوری که در مواردی ، به گواه دیرینه شناسان ، تا 98% از جمعیت موجودات زنده ی زمین نیز از بین رفته اند ، اما حیات به طور کامل نابود نشده است. همواره این احتمال وجود دارد که ما در نهایت به دست حماقتها و فجایع بشری از پا دربیاییم ، ولی من بر این باورم که ما با چنین قدرتی ، به نوعی نامیرایی دست پیدا میکنیم ، آن چنان که روزی در طبیعت وحشی ، از جمله ی ضعیف ترین جانوران بودیم و تنها با تشکیل اجتماعات پیچیده و همبسته و ساخت ابزارها ، توانستیم نه تنها از شر شیر و ببر در امان باشیم ، که امروزه آنها را برای تماشا به بند میکشیم! اگرچه هم نوع خواری نیز در میان برخی جانداران مرسوم می باشد ، اما به گمان من ، انسان بودن که با به کارگیری ظرفیتهای مغز و ادراک و اندیشه معنی پیدا می کند به ما حکم می نماید که بقای هم نوع را نسبت به هر خواسته ی دیگری ترجیح داده و پیشرفتها را حول آن بگسترانیم. ما نمیتوانیم خود را از انگیزه های حیوانی مبرا بداریم ، چونان که خود دربردارنده ی کدهایی هستیم که در بسیاری از جانداران نیز وجود دارد و به نوعی از الگوریتمها و دستورالعملهای زیستی یکسانی پیروی میکنیم و بنابراین ، قلمرو و خاک ، خون و خویشاوند و دیگر تمایلات بنیادین ما همواره با ما خواهند بود. با این حال و با در نظر گرفتن یک نقطه ی مشترک فراانسانی و فرافردی ، میتوانیم انگیزه هایمان را به یک سمت و سو نشانه برویم. بر این باورم که هم-آهنگی و هم سویی با ساختار طبیعت و در نظر گرفتن اهدافی کلان ، میتواند چاره ی کار باشد. بزرگترین سرمایه ی بشری ، علم اوست که اگرچه همواره ناقص است ، اما دربرگیرنده ی واقعیتهای جهان پیرامون است و ما چاره ای به جز تکیه کردن بر آن و براساس چارچوبش عمل کردن نخواهیم داشت. اگرچه در بسیاری از مکاتب و سخن ها ، ما بسیار ناچیز شمرده شده ایم و همواره اندازه ی قد و قواره ی کره ی زمین ، به نسبت جهان پیرامونش موجب تمسخر و خود کم بینی مان که برخی آنرا دست مایه ی فروتنی گرفته اند شده است ، اما واقعیت مسئله این است که ما محصولی از طبیعتیم که دست کم تا جایی که میدانیم و میشناسیم ، نمونه ای نداریم و به نظر میرسد دست کم یکی از مسیرهایی که طبیعت کور از آن عبور کرده ، مختصات بشر بر روی زمین باشد. اگرچه این درخصوص انواع حیات صدق می کند و هر یک به پیچیدگی غیرقابل وصفی قابل بررسی است ، اما از آنجا که گفته آمد ، ما خود مسیر تکاملی دیگری را تدوین و طراحی کرده ایم و در آن پیش می رویم که ای بسا بتوانیم جهت تکاملی دیگری را دنبال نماییم و به چیزی غیرازآنچه طبیعت به تنهایی میتوانست برای مان تدارک ببیند دست یابیم. جهان پس از انفجار اولیه ، که احتمالا پذیرفته ترین فرضیه یا نظریه ی پیدایش جهان ِ کنونی مان در میان دانشمندان و جامعه ی علمی است ، با گسترده شدن و سرد شدن ، در پی انفجارها و آشوبهای پیاپی ، عناصر مختلف را با سازوکارهایی که هنوز با بسیاری از آنها آشنایی نداریم پدید آورد و در کنار هم قرار گرفتن این عناصر ، ساختارهای پیچیده تری پدید آمد که دست کم تا جایی که ما میدانیم ، از طریق فعل و انفعالات عناصر آلی و نقش ویژه ی عنصر کربن ، به علت ساختار چهاروجهی و توانایی برقراری ارتباط با دیگر عناصر ، حیات کربنی بر روی کره ی زمین به وجود آمد. قطعا این مسیر نه به این کوتاهی و نه به این سادگی و نه کاملا مبتنی بر دانسته های فعلی ما شکل گرفت ، با این حال آنچه اکنون میدانیم طرحی این چنین به دست مان می دهد. ماجرای تکامل حیات ، از این هم پیچیده تر است و تنها با کنار هم قرار گرفتن عناصر و تشکیل عناصر سنگین اتفاق نیافتاده است ، بلکه بنیادهای بقا و تکثیر ، روندی متفاوت و گاه متناقض را پیموده تا درین زمان به این شرایط رسیده است. برخی بر این باورند که طبیعت میل به پیچیدگی دارد و همواره ساختارهای پیچیده تر به وجود می آید ، اگرچه در این حرف نشانه هایی از واقعیت میتوانیم ردیابی نمائیم ، با این وجود این نمیتواند تنها انگیزه ی روند طبیعت به شمار آید ، اگرچه واژه ی انگیزه ، نوعی از تدبیر را به ذهن متبادر می کند ، اما منظور درک الگوریتم طبیعت است.
اگر تلاشهای بشر ابتدایی ، تامین نیازها و غلبه بر سختی های زندگی طبیعی بوده ست ، تلاشهای امروز ما در جهت کاوش در سطح مریخ ، محصول کنجکاوی و تمایل برای پیشرفت و درک بیشتر جهان است که میتواند در موارد بسیاری حتی بر مبنای میزان هزینه و انرژی مصرفی ، در تعارض با تامین نیازهای گرسنگان امروزی جهان باشد. در یک نگاه کلان ، بشر را به عنوان یک سیستم میتوانیم درنظر بگیریم. این سیستم متشکل از اجزای مستقلی است که یک کل واحد را تشکیل داده اند. اگر این سیستم ، بتواند به شکل یک کل و بر اساس یک هدف عمومی حرکت کند ، میتوانیم تلاشهای بشری را در هر سطحی جهت دهی کرده و ارزیابی و اصلاح نمائیم و احتمالا نفع کل بشریت را با حداکثر ممکن درنظر بگیریم ، اما از آنجا که این مسئله مستلزم یکپارچگی پذیرش آن است ، احتمالا در تنوع فرهنگی بشر امروزی امکان پذیر نیست. با این حال و خوشبختانه اگر نه کل یک منطقه ی جغرافیایی ، جوامع علمی و نهادها و شرکت های دانش بنیانی وجود دارند که به اهدافی فراتر از امروز و اینجا می پردازند و کاوش های آنها راه گشای پیشرفت بشری است ، با اینحال اگرچه ما نسبت به گذشته پیشرفتهای چشمگیری داشته ایم ، اما هم زمان ، فجایع و گرفتاری های بسیاری را نیز در طول همین تاریخ موجب شده ایم. ترجیح میدهم که روند زندگی بشر روی زمین را جدا از الگوریتم طبیعت ارزیابی ننمایم و فرض کنم که این ها هزینه های طبیعی کشف یک ساختار بهینه است. ساختار بهینه ، سیستمی با مصرف انرژی و منابع کم و بازدهی بالا در جهت حصول روندهای از پیش طراحی شده است. در نظام طبیعت این روندها ، بر اساس قوانین بنیادین جهان شکل گرفته اند که منجر به تولید عناصر و پیدایش حیات شده است و بر اساس پیش بینی های موجود ، احتمالا به سوی فروپاشی پیش می رود. به قول نیچه ، اکنون میان دو هیچ. تکاملی که انسان برای خود و دنیایش در نظر گرفته است ، یا به سوی آن درحال حرکت است ، به احتمال زیاد و بر اثر سهولت در برقراری ارتباط با دیگر انسان ها و وسعت و سرعت بخشیدن به دامنه ی ارتباطاتش از طریق زبان آغاز شده است و امروزه در دنیای کامپیوتری ، به زبان های برنامه نویسی توسعه یافته است. برقراری ارتباط میان انسان ها و پیچیدگی مفاهیم قابل انتقال از طریق زبان ، به ما در ایجاد جوامع و پرورش نسل های آموزش پذیر و خلاق کمک نموده است واین قابلیت امروزه در دنیای ریزتراشه ها ، به خلق واقعیت های مجازی و افزوده ای انجامیده است که شیوه ی تعامل ما با .جهان پیرامونی مان را به طور کل دگرگون ساخته است
بخشی از یک متن که در جایی ذخیره کرده بودم.
