زندگی سخت ، ترسناک و غیرقابل پیش بینی است. این شامل حال همه ی انواع موجودات زنده می شود. ذات زندگی همین است. چون همه ی انواع جنگ ها از آغاز تا پایان زندگی حادث می شود. از جنگ اسپرم ها در جانوران ، تا جنگ های سیستم ایمنی علیه باکتریها تا جنگ بر سر منابع محدود و جغرافیای زیستی و غیره. برای بشر امروزی که در مسابقه ی کسب فرصتهاست و برای موفقیت تلاش میکند هم جنگهای بی شماری وجود دارد که باید در اغلب آنها پیروز از میدان به در آید. به نظر تمایل عجیبی به خشونت در ما نهادینه است. هرچه باشد ما خیلی بیشتر از متمدن بودن ، وحشی بوده ایم و عادات زیادی را سنتز کرده ایم.کدهای فراوانی برای جنگیدن و گریختن ، شکار و غلبه کردن داریم. حالا در دنیای امروزمان ، بدون نیاز به این عادات ، تمایلمان به سیاستهای خودکامه و سلطه گر ، ورزشهای خشن و رفتارهای اجتماعی نامتعارف افسار گسیخته است. حتی در مذاکرات سطح بالای شغلی هم دو طرف از نوعی خشونت اقتصادی بهره میگیرند تا حداکثر امتیاز را از طرف مقابل بگیرند. این ذات زندگی است ، چه باور کنیم چه نکنیم و چه دوست داشته باشیم و چه نه. جنگ هرگز تافته ای جدا بافته از دنیای بشر نبوده و احتمالا نخواهد بود. همانطور که احتمالا تلاش برای برقراری صلح ارزشمند است ، آماده بودن برای جنگ نیز ارزش دارد. بالا بردن سطح آمادگی برای روبرو شدن با سناریوهای دشوار و وحشتناک ، نوعی پیش بینی واقعیت و پیش گیری از حوادث ناگوار است. ما در زندگی نیاز داریم که یک هیولا باشیم. این ذات خشن و دشوار زندگی است که برای زنده ماندن مان نیازمند فاکتورهایی از همان جنس و نوع هستیم. قدرت از هر نوعی ستودنی و لازم است ، به خصوص قدرت بدنی و قدرت ذهنی. قدرت رویارویی با دشواری. قدرت به استقبال خشونت رفتن. قدرت نبرد. قدرت درگیر شدن. قدرت جنگیدن. جنگاور بودن. به نظرم در زندگی باید هیولا باشیم. خلاص.
