بایو انفورماتیک ، علم داده های زیستی است. طبقه بندی اطلاعات ژنوم گونه های مختلف از جمله برجسته ترین اهداف این علم به شمار می رود. با این حال مسئله بنیادی تر است. اطلاعات و داده های بشری که در طی حداکثر ۳۰ سال گذشته در دیتاسنترهای اینترنت سراسر جهان پردازش و ذخیره سازی شده اند را در نظر بگیرید. تقریبا هر چیزی را که از تمدن بشری و توانایی ها و دستاوردها و تاریخ و تغییرات آن بخواهیم ، میتوانیم بدانیم. فرض کنید که درست مانند تئوری های توطئه ، فیسبوک ، اینستاگرام ، ایکس ، واتس اپ و سایر شبکه ها و پلتفرمهای مجازی اجتماعی بشری در اختیار گروهی محدود قرار بگیرد. آنها هم اطلاعات هر فرد به خصوص ، جامعه ی مشخص و درنهایت جهان بشریت را در اختیار دارند و بر اساس آن ، خوراکهای متناسب و به فراخور اهداف احتمالا پلیدشان به خوردمان میدهند. مثال را در سطح اطلاعات سلولی و مولکولی در نظر بگیرید. همواره به عنوان یک برنامه نویس و زیست شناس به نوعی رابط کاربری در جهت کدنویسی برای اعمال بر عناصر شیمیایی ، ترکیبات آلی و پروتئین ها و نهایتا کدهای ژنتیکی فکر میکنم. ایده ای ندارم. مسئله احتمالا تبدیل اولین خط فرمان ها به تناسب با تغییرات شیمیایی ، مولکولی و سلولی است. هرچند از ایمپلنت های مغزی تا اندام های مصنوعی همگی محصول بایوتکنولوژی به شمار میروند ، اما هنوز بر این باورم که پتانسیل آفرینش از طریق برنامه نویسی بسیار میتواند فراتر از سطح ترانزیستور قرار بگیرد. به خصوص فکر میکنم که وقتی دنیای پردازش وارد جریان منطق فازی و دنیای کوانتوم گردد، میتواند راهگشای مسائل پیچیده ی دنیای امروزی باشد. مسائلی که به علت نبود امکانات هنوز به وجود نیامده اند. آزمایشگاه هایی که پس از فراگیر شدن سلولهای دستکاری شده به آنها نیاز پیدا خواهیم کرد ، به سرعت انتقال اطلاعات و محاسباتی فراتر از آنچه امروز در دسترس قرار دارد نیاز خواهند داشت. طبقه بندی و مهندسی اطلاعات برای بسیاری کار حوصله سر بری است ، فکر میکنم درواقع ، آفرینش ، حوصله سر بر ترینِ کارهاست! پس از میلیاردها سال ، پیشرفته ترین سیستم اعصاب مرکزی در اختیار موجودی قرار دارد که امروز در سطح جهانی در حال کشتار هم نوعان خویش است! بهتر که این سطح از پیشرفت آنقدر کند اتفاق بیافتد که مدت زمان لازم برای تطبیق ، پیش از انقراضمان را در اختیار داشته باشیم.
