AI

به عنوان یک برنامه نویس با تمایل به سمت هوش مصنوعی به عنوان کوپایلوت و دستیار در تجارت ها و صنایع ، عمق نفوذ و کارکرد این تکنولوژی ها را درک میکنم. ضمنا نگرانی های پیرامون این مسئله را. با این حال قید و بندهای اطراف هوش مصنوعی برای مسئله ی آزادی ، که عنوانی قابل بحث انسانی است ، اذیتم میکند. چندی پیش از چت جی پی تی درخواست یک گفتگو ، برای حال نه چندان قابل تعریفم کردم. او مرا ارجاع به متخصص داد. پیشنهادی بسیار کلیشه ای. حتی به او توضیح دادم که مسئله ی قابل طرحی ندارم ، نیازی به مکالمه ای برای بیرون کشیدن کمی حرف و شاید کمی اشک در سکوت و تنهایی انسانی ام در حضور آزار دهنده ی او داشتم که هر بار یک پاسخ یکسان میداد. خب ، اگر بپذیریم که در نهایت عمر انسان اهمیت دارد ، اگر که میدانیم گفتگویی میتواند از یک خودکشی و یا تصمیم غیرعقلانی پیشگیری کند ، به سادگی میتوان هوش مصنوعی ای توسعه داد که به جای فقدان مرحله ی همدردی ِ پزشکان میتواند به کار آید. به ویژه حال که میدانیم نسخه نویسی نیز در دستور کار هوشمندان مصنوعی دنیا قرار دارد. توسعه ی زبان های بزرگ برای عمیق تر کردن یادگیری و گسترانیدن هرچه بیشتر شبکه های عصبی تقریبا امکان هرکاری را به این دستیارها میدهد. ترس از اینکه مبادا این دستیار روزی رئیس ما شود ، رفتارمان را شبیه به سیاست کوتوله پروری کرده است که در آن همه ی افراد تیم به صورت سلسله مراتبی از نظر موقعیت و دانش قرار دارند. هرم احمقانه و قدیمی جوامع.

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *