امروزه دانش مربوط به طول عمر ، خیلی مورد توجه است. بسیاری از ثروتمندان عرصه های تکنولوژی و کامپیوتر بر روی شرکت هایی هزینه و سرمایه گذاری کرده اند که هدفشان اضافه کردن چند سال زندگی بیشتر است. روشهای مختلفی از جوان کردن خون تا ویرایش ژن در این مسیر به کار برده می شود. به نظر می آید ، پس از بقا و تولید مثل ، طول عمر را نیز می توان در مسیر کدهای اصلی زیستی به شمار آورد. اما نکته ای که اینجا مطرح است و نظر مرا به خود جلب کرده ، طبق معمول حیوانی است! مثلا شیری را در نظر بگیرید که در جوانی ، با غلبه بر رقبای بسیار ، برای خود قبیله ای و خانواده ای دست و پا کرده است و در قلمروی خویش می چرخد. چرخه های کودکی ، بلوغ و پیری به نسبتی در طول عمر او تقسیم شده است که قابل تحمل باشد و او بتواند از پس چالشهای موجود در هر موقعیت برآید. اما اگر بنا براین باشد که دوره ی پیری او را طولانی تر کنیم ، الزاما چیزی به زندگی او نیافزوده ایم. یا درواقع لذت های او در دوره ی بلوغ ظاهر می شوند و ملال او در دوره ی پیری است. بنابراین من بر این باورم که اگر قرار است طول عمرمان را افزایش دهیم ، به بیانی می بایست پیری را به تاخیر بیاندازیم ، وگرنه تحمل کهن سالی ، در همین مدتی که در حال حاضر هم وجود دارد برای بسیاری سخت است ، چه رسد به افزایش آن. سیستم های درمانی و اصلاح ژنتیکی ، میتوانند کمک بزرگی باشند. ورزش مستمر و تغذیه ی سالم نیز نقش به سزایی دارند. اما مسئله ی اصلی به نظر من در طول اینجاست که بتوانیم طول عمر ِ جوانی و میانسالی را افزایش دهیم. یعنی روندی فیزیکی که شخص را در تعریف ، جوان و میان سال می گمارد را بسط دهیم. البته مطمئنم که برخی از متدها و شرکتها ، بر سر همین مسئله بحث می کنند. مثلا یادم است که در یک سخنرانی تد ، شخصی از عوامل پیری نام می برد که در ژنوم میتوکندری های سلولی کد می شود. فکر میکنم باید ابتدا فهم درستی از جوانی داشته باشیم. نقشه ای کامل از وضعیت زیستی مان وقتی که جوان هستیم به دست بیاوریم و بر روی آن تمرکز کنیم. برای همین هم برخی افراد همیشه جوان به نظر می رسند. کارهایی را میکنند که جوان ها می کنند. یا کارهایی که در جوانی می کردند را می کنند. حتی اگر این کارها به سادگی نوع لباس و آرایش شخصی باشد. درهر صورت ، نسخه ای عمومی برای اکثریت نیز وجود دارد که باید بتوانیم به آن دست پیدا کنیم. اگر امروزه طول عمر متوسط اکثر نقاط جهان 90 سال است و تقریبا 20 سال آن کهن سالی است و 20 سال آن هم کودکی و نوجوانی ، 50 سال را می توانیم جوانی و میان سالی بدانیم. ما باید تلاشمان برای بسط دادن این 50 سال باشد که عملا زندگی مان را شکل می دهد. به همین شکل است که برخی استادان بزرگ ورزشهای رزمی ، اگر چه سر و رویی سپید داشتند ، اما مانند جوان ها فعال و بانشاط بودند. آنها نتوانستند جلوی فعالیت سلولی ای که منجر به سپیدی مویشان می شود را بگیرند ، اما با انجام فعالیتهایی که در جوانی به آن ها مبادرت می ورزیدند ، همچنان خود را جوان نگاه می داشتند. اگرچه در این موارد نیز نهایتا مرگ به سراغشان می رفت و کش دادن جوانی مانعی برای به تاخیر انداختن مرگ نبوده است. درواقع در کنار افزایش مدت جوانی ، مبحث به تاخیر انداختن مرگ نیز باید جدی گرفته شود. به نظر من بحث ما باید بر سر انسان باشد ، چه کمی و چه کیفی و منافع جمعی مان را نیز لحاظ کنیم و هر تحقیق و سرمایه گذاری در راستای این هدف ، ستودنی و صحیح است.
