مدار

گویا پس از انفجار بزرگ ، نیرو به شکلی گردشی پراکنده و ذخیره شده است. درواقع شکل گیری عناصر وابسته به روند تشکیل هسته ی سنگین توسط اجزای زیراتمی و نیز گردش الکترون در فضای ابری اطراف هسته است. قطعا که هیچ یک از گریزهای علمی که اینجا مطرح می شود ، عمق و دقت کافی را ندارد و هر یک از این مباحث ، پیش روی خود دریایی از داده ها را ذخیره کرده است و دانشمندان را به خود مشغول ساخته است ، اما این به معنای غلط بودن این موضوعات نیست و آنچه در جامعه علمی پذیرفته و نسبتا قابل اتکا است و من هم از آن اطلاعی اندک دارم را بیان میکنم. ادامه می دهم. تقریبا تمام جرم یک اتم ، به عنوان واحد تشکیل دهنده ی عناصر متشکل از هسته ی اتم است که در مرکز واقع شده است. اما نقطه ی تفاوت اتم ها که منجر به تشکیل عناصر گردیده ، بیشتر به الکترون کم جرم ، اگرنه بی جرم ، وابسته است که با سرعتی در جهتهای مشخصی در فضای محتملی به نام اوربیتال به گرداگرد هسته در چرخش و گردش است. حال این هسته هر چقدر پرجرم تر و فضای ابری پیرامونی متمایل تر به جذب الکترون ، میتواند در فعل و انفعالات شیمیایی ای که در جهان فراوان بوده و هست ، آن عنصر فراوان تک الکترونی تبدیل به عنصر دو الکترونی و عناصری سنگین تر می شود. این چنین جهان عناصر ساخته و پرداخته شده است. احتمال حضور الکترون بیشتر با ایجاد فضای ابری متمایل تر در گروه هسته ی سنگین تر است که به نوعی مدارات بیشتری را فراهم می آورد. در روند شکل گیری عناصر سنگین ، کربنی ایجاد می شود که در اوربیتال های خود امکان به اشتراک گذاری فضای ابری با دیگر عناصر را فراهم آورده و به نوعی عنصری متمایل به ترکیب است و جهان اتمی را به سمت جهان مولکولی و سلولی سوق می دهد. از آنجا که من فکر میکنم قوانین و کدهای یکسان و مشابهی برای اجزای جهان جاری است ، این امکان و احتمال که کدها را بتوان در زندگی انسان نیز یافت وجود دارد و تمایل دارم این کدها را به صورت کارکردی در زندگی جستجو کنم. به نظر من انسان در بدو تولد یک نقطه است ، مختصات این نقطه و ویژگی های آن مرتبط با عواملی مانند ژن ها ، خانواده ، جغرافیای زیستی و سایر عوامل است ، با این حال شباهتهای زیادی بین نقطه های انسانی وجود دارد. در خلال زندگی به واسطهی آن چه فرد انجام میدهد و یا اتفاقات پیرامونی ، یک نمای هولوگرافیک در اطرافش ساخته می شود. زوایا و گوشه ها و قوس ها و اعماق مختلف و متفاوتی که هر یک بخشهای مهم و گذرای زندگی اوست. به نوعی تصویر مدل سازی عصبی مغز را درنظر آورید. نکته ی مرتبط اینجاست که آن نقطه ی مذکور را میتوان سنگین تر و مدل زیستی فرد را بر مدارات بیشتر و ارزنده تر محتمل ساخت. تا همینجا هم طولانی شد ، دوباره موضوع را پی خواهمش گرفتن.

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *