زمینی ها

برای پایان جهان و تمدن انسانی ، معمولا از آدم فضایی ها و تمدن های بیگانه یاد می کنند ، حال آنکه ما همنیجا روی زمین دشمنانی چنان قدرتمند داریم که میتوانند به سرعت ما را ریشه کن سازند. ویروس ها و پاندمی ها بیانگر شدت ضعف گونه ی انسان هستند. اما من این بار می خواهم از نقطه ضعف هایی که خودمان ایجاد کرده ایم و امنیت نژادی مان را تهدید می کنند صحبت کنم. بیایید فرض کنیم یک روز تمام سگهای کره ی زمین به خوی آبا و اجدادی خود بازگردند. در یک لحظه ما در خانه های مان میلیون ها قلاده گرگ وحشی در انواع مختلف داریم. می توانم تصور کنم که رئیس جمهور کشوری در حین انجام سخنرانی در فضای باز توسط سگ وفادارش مورد حمله قرار می گیرد و تا پای جان می رود و ای بسا جان می دهد. یا گربه ی ملوس سلبریتی ای به زور به او تجاوز می کند. گرگهای ولگرد خیابانی هر کسی را که می بینند تکه و پاره می کنند. البته که ما تفنگ داریم ، اما آنها خیلی به ما نزدیک شده اند. تمام زندگی ما را می شناسند. این یک مثال است. شاید روزی پرنده های خانگی بر علیه ما اعلام جنگ کنند. می خواهم بگویم این هوش می تواند روی زمین اتفاق بیافتد و نسل ما را تهدید کند. اما آیا ما باید به این دلیل و داستان ، سگ ها را ریشه کن سازیم؟ نه ، هیچ چیزی تغییر نمیکند به جز اینکه ما باید بدانیم که ضعف های امنیتی زیادی داریم که می تواند مورد حمله و سوءاستفاده قرار گیرد. .این سگ های باهوش که تا دیروز گله های ما را به چرا می بردند ، امروز تک تک گله را می درند و از بین میبرند. به دلیل دسترسی بی حد و حصر به غذا تعدادشان بسیار زیاد می شود. جنگ واقعی آغاز می شود و یک روز انسان ها به خود می آیند. ما تکنولوژی داریم و آنها نفوذ ، خطر و قطعا هوش. بنابراین من فکر می کنم احتمال خیلی بالایی وجود دارد که نسل انسان ها به همین دلیل منقرض شود. این ایده زمانی به ذهن من خطور کرد که در یک فیلم دیدم زن و شوهری که در یک تله کابین در منطقه ای یخ زده گیر افتاده اند و گرگ هایی آن پائین منتظر آنها هستند. مرد تلاش بسیار زیادی کرد که خود را به پایین برای تعمیر ناموفق تله کابین و سپس برای آوردن کمک کرد. روزی گذشت و خبری نشد و زن به بدبختی از آن ارتفاع خود را به پائین رساند. وقتی با پای شکسته روی برف سر می خورد گرگ ها را دید که مشغول خوردن همسرش بودند. می توانستند او را هم بخورند که به نظر من هالیوود این کار را نکرد وگرنه در حیاط وحش حتما آن گرگ ها زن ها را هم می خوردند. حالا فرض کنید حیوان خانگی شما یک روز به هر علتی ، یک جهش ژنتیکی ، یک نوعی کنترل عصبی عضلانی راه دور یا غیره ، جان شما و گونه ی شما را متضاد منافع خود ببیند و با تمام ابزارها و امکانات و قدرتش به شما حمله کند. به نظرم یک همستر هم در این وضعیت قابلیت کشندگی دارد. از مارها و تمساح های خانگی که احتمالا کل یک خانواده و تمام همسایه ها را خواهند خورد عبور می کنم مرغ و خروس ها به نظرم می توانند زندگی روستایی را به تنهایی از تمدن انسانی خالی کنند. تکنولوژی ما در برابر قدرت نفوذ و وسعت نفوذ این حیوانات خانگی و اهلی دیروز شانس چندانی ندارد. در بعضی مناطق جهان که اسلحه رایج است در لحظات اول می تواند آنقدرها خسارت بار نباشد اما به مرور ما محکوم به شکستیم. به خصوص که این حیوانات به همان علت هوش تصمیم بگیرند با گونه هایی دیگر ، به غیر از انسان همکاری کنند برای از بین بردن دشمن مشترک! خیلی سرعت انقراض نسل بشر نسبت به انقراض محصول از برخورد شهابسنگ بر روی زمین بیشترخواهد بود. چه کسی فکرش را می کرد که دایناسورها با یک شهابسنگ منقرض شوند؟ قبول دارم که ما امروزه تکنولوژی انحراف زاویه مداری اجرام آسمانی را هم داریم ، اما از درون چندان قوی نیستیم. ما گونه ای هستیم که یکدیگر را می کشیم. یعنی اگر روزی به دلیلی ما واقعا صلح و دوستی میان نوع بشر را انتخاب نکنیم و تقریبا همگی بر حسب جغرافیا و کشور و ملیت ، دین ، زبان ، فرهنگ و نژاد و ژن و غیره بر روی هم اسلحه بگیریم ، سرعت انقراض مان از هر احتمال دیگری سریعتر خواهد بود. ما بزرگترین دشمن خود هستیم ، با اختلاف بسیار با دیگر گونه ها. حشرات از جمله دشمن های ما به شمار می روند. البته منظور همچنان در وضعیت داستانی است. زنبورهای پرورشی مان را تصور کنید که هزاران سال است به هر روشی استثمار شده اند و شیره ی وجودی شان را نوشیده ایم ، چه بر سر ما می آورند؟ شاید آنها برای انقراض مان کافی باشند! آن حیواناتی که هم اینک وحشی هستند هم که بماند. گیاهان را فرض کنید ، قارچ ها ، ویروس ها ، باکتری ها و هر چیزی به غیر از انسان. در این اتحاد ما به راحتی حذف می شویم. طبیعت رویکردی متحد ندارد. یک خرد جمعی وجود ندارد. همه چیز از هم جداست. در نهایت ما انسان ها در شرایط برابر ، همیشه انسان را انتخاب می کنیم. باید انتخاب کنیم. زن و شوهری را تصور کنید که از سرکار و بی خبر از همه جا به خانه برگشته اند و با خون فرزندانشان که همه جا را پوشانده روبرو می شوند و تا به خودشان بیایند ، سگ بزرگشان آنها دو را هم خواهد کشت. من فکر می کنم گربه ها در روی وحشی خود از خطرناک ترین دشمنان انسان به شمار بیایند. گاوها و گوسفندها زمین را به خاک و خون می کشند. حیات وحش مرزهایش را از دست می دهد. فیلهای مهربان هندی کودکان انسان را زیرپاهای خود له می کنند. مطمئنم که انسان آنقدر احمق است که در این شرایط هم مشغول جنگیدن با یکدیگر و تسریع روند انقراضمان است. طالبان همچنان سرگرم حجاب و است و در حال سنگسار یک زن ، گرگهای بیابان سرهای تمام مرد ها و آن زن را میخورند. موشها و سوسکها دیگر فرار نمی کنند ، بلکه حمله می کنند ، چون سیستمی برقرار است و آنها در آن سیستم کد می شوند. منافع آنها در درجه اول حذف انسان از روی زمین است که مصرف کننده عظیم منابع به شمار می رود. همچنان که ما سرگرم محدود کردن آموزش به هوش های مصنوعی خود جهت جلوگیری از رشد و پیشرفت بیشترشان در جهت نابودی انسان هستیم ، بزرگترین دشمنان مان امروز در رختخواب های مان دستهایمان را می لیسند.

2 Comments

  1. چندروز قبل فیلم پرندگان آلفرد هیچکاک رو میدیدم همین بن مایه داستان بود . ضعف بشری در تقابل با پرندگانی که ناگهان وحشی شده بودند. عجیبه که اینقدر همه مطیع انسانند در شرایط حاضر میتوانست اینگونه نباشد.

    1. ندیدم. ولی واقعیت اینه که ما در مجموع تقریبا از تمام حیوانات برتریم ، اما آیا در غیاب بعضی لمکانات مثل برق ، سلاح و یا در برابر اتحاد حیوانات چطور؟ یا اگر حیوانی ابزار ما که هوشه رو به ارث ببره؟

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *